« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.» (1)
1- نک ، حبیب الله شریف کاشانی ، ریاض الحکایات ص 128.
:: موضوعات مرتبط:
سخنان کوتاه ,
,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4